عربی لهجه عراقی

عربی لهجه عراقی
از مطالب این سایت ها و وبلاگ ها استفاده کرده ایم. از زحماتشان ممنونیم

حلو حلو انت شگد حلو

حلو حلو انت شکد حلو

خوشگل، خوشگل، تو چقدر خوشگلی


ماشایف کمر انی یطلع بالنهار

هیچ ماهی ندیدم که روز بیاد بیرون


وبیه مدری شصار

نمی دونم چی سرم اومد


وجهه مو طبیعی هذا خله قلبی بنار

قیافه اش معمولی نیست، دلم رو تو آتیش گذاشت


وما اکدر اعوفنه هوه بروحی صار

نمی تونم ترکش کنم، تو جونم لونه کرده


وحبه ساکن بقلبی وعقلی بحبه طار

عشقم تو دلم ساکن شده و عقلم از عشقش پرواز کرده


مثله ماشفت غالی دخت والله دخت

مثل اون عزیز ندیدم، به خدا گیج شدم


اول مره احب واحد واتخبل علیه

اولین بار عاشق یکی می شم و براش دیوونه می شم


وروحی تبقى بی

و روحم پیشش مونده


والله اعوف الدنیا کلها من الزم ادی

به خدا کل دنیا رو فراموش می کنم وقتی دستش رو می گیرم


دایخ بی صرت انی وما اکدر انام

درگیرش شدم و اصلا نمی تونم بخوابم


بالحب اصلی میه بالمیه واصلی بالغرام

تو عشق صد در صد اصیلم و اصالتم در عشق بازیه


وانی حبه صدکونی متت والله متت

باور کنید دوسش دارم و به خدا دارم می میرم


ماشایف کمر انی یطلع بالنهار

هیچ ماهی ندیدم که روز بیاد بیرون


وبیه مدری شصار

نمی دونم چی سرم اومد


وجهه مو طبیعی هذا خله قلبی بنار

قیافه اش معمولی نیست، دلم رو تو آتیش گذاشت


دانلود آهنگ حلو حلو

مقطاطه

این اصطلاح به معنای تیغ زدن است، یعنی کسی که با کلک یا چرب زبانی یا با زور و تهدید یه پولی از یه نفر میگیره


قَط : تیغ زد

یقُط : تیغ میزنه


مقطاط : کسی که تیغ میزنه(مذکر)

مقطاطه کسی که تیغ میزنه(مونث)


مثال:

ذیج  الابنیه قطّتنی خمسمیه : اون دختره پونصد تومن تیغم زد


الرجّال راح یقطهم لو یطبگون اهنا : مَرده تیغشون میزنه اگه اینجا پارک کنند


عالم کلهه صایره مقطاطه : مردم همه تیغ زن 

شدن

حلو بیارقهم

حلو بیارقهم

بیرقها  یا  پرچمهایشان  را باز  کردند

وذبوا عمایمهم

و  عمامها یشان  را  انداختند

وبشیبته اتحزم حبیب الهیبه

با  وجود  پیری،  حبیب  کمر را  بست 

وگلها یزینب ذوله زلم النیبه

و  به  زینب    گفت  اینا  مردان جنگند 

صدگیـة صحبتهم

و دوستیشون  صادقانه  هست

صدگیـة صحبتهم

و دوستیشون  صادقانه  هست

 

 

 

لمهم حبیب ابخیمته وگـللهم

حبیب  آنها  را  در  خیمه  جمع کرد و  به  آنها  گفت

تدرون زینب خایفه نغدرهم

میدونید  زینب  می  ترسه  و ما  انها  را  رها  نمی کنیم

دخنت الروس وذبو اعمایمهم

همه ی  انها  سراشون  جوشان  شد  و عمامه هایشان  را  انداختند (یعنی  خونشان  به  جوش  امد)

وللخیمه مال ام عون رگـضو کلهم

و به  سوی  خیمه ی  ام  عون (حضرت  زینب)  دویدند

گللها إبن ظاهر

فرزند  ظاهر  به  او ، حضرت  زینب،  گفت

یابت علی باچـر

ای  دختر  علی فردا

اشلع اعیونه الکال شاف اخیالچ

 چشمانش  را  در  می  اورم هرکس  ببیند  سایه  ات  را

یبنیتی زینب خلی هایه ابالچ

این  را  در  ذهنت  بسپار

وگضو شواربهم .. وحلو بیارغهم

و سیبلهایشان  را  گرفتند و  بیرقشان  را  باز  کردند

گلتله عمی وکفـو من سمعته

به  او  گفت عموجان  تو  لایق هستی وقتی  شنید

وذب على راسه اتراب من حاچته

و خاک بر سر  خود  ریخت  وقتی  زینب  با  او  حرف  زد

اتراب ابلحیته ویبچـی من شافته

و خاک  بر  روی  ریشش و گریان  موقعی  که  حضرت  زینب او را  دید

سکته بچـت متعوده تبچـی ابسکته

حضرت  زینب  عادت  داشت  گریه  می کرد با سکوت

وعاین عله ربعه

و به  دوستانش  نگاه  کرد

کلمن لبس درعه

هر  کدام  لباس  رزم  پوشیدن

وکل واحد اعله الباشط امخلی ایده

هر کدام دستش را  بر  روی تیغ  تیز  اماده  گذاشته اند

بس الحسین ایگـله هد إیریده

منتظر دستور حمله امام  حسین بودند

واتحزمو کلهم .. حلو بیارقهم

همگی  کمرها را  بستند  و بیرقشان  را  باز  کردند

استعرضوا یم الخیمه مالت زینب

کنار  خیمه  زینب  رژه  رفتند

وشال ایده ابن ظاهر وسـوو ملعب

پسر  ظاهر  دستش  را  بلند  کرد  و دایره  درست  کرد

هوس اگـبال حسین وحسین اطرب

کنار  امام  حسین  سرود  خواندند  و امام  حسین  خوشحال  شد

گـله اظن حــسبو عمک شیب

حبیب  به  امام  گفت، گمان  می  کنم  انها  (دشمنان) تصور  کردند عمویت  حبیب پیر  شده

ارخصنی أرد اخلیهم

به  من  اجازه  بده تا  کار  کنم 

اتضیچ الأرض بیهم

که  ز مین  را  گم  کنند

غیر آنه عمک وانته المسمینی

مگر  نه  اینکه  من  عموتم  و  تو  مرا  نامیدی

شیخ الأنصار وهالإسم یکفینی

شیخ النصار  و این  اسم  مرا  کفایت  میکند

یعرفونی قاتدتهم .. حلو بیارقهم

فرماندهشان  مرا  می  شناسد  بیرقهایشان  را  باز  کردند

ایعاین حسین اعلیهم ومتـبسـم

امام  حسین  به  انها  نگاه می کند  و لبخند می زند

واحد بالآخر یحس بـی متـحـزم

احساس  میکردن  پشتیبان  یکدیگر  هستند

بأنفاسهم عطر الوفه ظل إیـشم

در  نفس هایشان  عطر وفا  استشمام  می  کردند

وعاین على العباس شافه امغیم

و به  عباس  نگاه  کرد  ، دید  که  عصبی  هست

گله علی خلها

عباس به  او  گفت بگذار

های الزلم کلها

همه  این  مردان  را  برای  من

وصارت امسابگ بین أخو وأصحابه

مسابقه  بین  اصحاب  امام  و برادرانش  شد

وهوسو للحگ هل إجت طلابه

و باهم  شعر  سردوند  که  برای  حق  طلبشان  امده اند

وضحکن صوارمهم .. حلو بیارغهم

و شمشیرهایشان  خندیدند  و  بیرقشان  را  باز  کردند

گلهم حسین الرای یمی التمو

 

یابوالفضل انته وحبیب اتقدمو

 

الباقین عالمعرکه کلها التفو

 

وکلکم فرد هدة علیهم هدو

 

گلوله چا وانته

 

واتـحزم ابشته

 

چا شنهی صار العزم عنده انصاره

 

حسین وإیهد ویاهم ابتاره

 

ویحلف ابغیرتهم .. حلو بیارغهم

 

طش خبر عد جیش الکفر خلاهم

خبر  نزد  لشکر  کفر  پخش  شد

ایخافون من الهوه الـ یتعداهم

ترسیدند  از بادی  که  از  کنار شان  می وزید

صوته اصفر وگوه الشمر ناداهم

صدای رسید  و  شمر  ندا داد

اصحاب الحسین حسین هد ویاهم

به  انها  که  یاران  امام  با  امامشان  به  شما  حمله  کردند

ابخاجیته متحزم

امام  عبایشان  را  به  کمر  بسته 

ایطالب ابدم مسلم

و خون  مسلم  را  مطالبه  میکرد

واشجع زلمهم ماثبت بمجانه

و شجاعترین  مردانشون  در  جایش نتوانست  بایستد 

من شاف ابوفاضل امچـنف اردانه

هنگامی که  ابوالفضل  استین  هایش  را  بالا  زد

اصحابه افرحو کلهم .. حلو بیارغهم

یارانش همگی  شاد  شدند      بیرقشان  را  باز  کردند

هذا رزق من الله لو عالفطره

این  روزی  از  طرف  خداست  یا  فطریست

واحد یصیر اصویحبه إبن الزهره

که فرزند  حضرت  زهرا  دوستش  بشود

اصحاب الحسین الإسم هذا أشکبره

و به  عنوان  یاران  امام  حسین  به  این  نام  بزرگ  ملقب  بشود

هنیالهم بیهم عطر من عطره

خوش به حالشون  عطری  از  عطر  او  را  دارد

من صاح ابو الیمه

هنگامی  که  امام  حسین  فریاد  زد 

طاحو مثل نجمه

مانند  ستارگان  افتادند 

ایغار ابوفاضل حته ظل من عدهم

ابوالفضل  حسودی  میکرد تا  باشد  از  انها (اصحاب)

ابگـد ما ایحبون الحسین ایحسهم

به  اندازه ی  دوستداران حسین  ، به  حسابشان  بیاورد 

بس بی سوالفهم .. حلو بیارغهم

حرفشان  فقط  یاد  و توجه به  او  بود

 

فیلم مداحی مرتضی حرب



احوالپرسی در لهجه عراقی


روی عکس کلیک کنید و فیلم را مشاهده نمایید.

شعر زیبای عراقی درباره مادر




اللى سمیتهم ناسی...... دارولى سم على کاسی

واللى سمیتهم احبابی....جابولى همّ لحد بابی

اللی سمیتهم گرابة .......گلبوا بیتی خرابة

اللى سمیتهم اقارب .......اشو کلبوا عقارب

اللى سمیتهم اخوتى .....کلهم تمنوا موتی

اللى سمیته کلبی.........زرعلى شوکة بدربی

اللى سمیته روحى.......دار الملح لجروحی

اللى سمیته عیونى......فضل یعیش بدونی

اللى سمیته عمى........زاد الهم على همی

واللى سمیته خالى .....وکف یضحک کبالی


بس السمیتهة امی ........هی الی لکیتهة یمی




لغات:

اللى: کسانی که

سمیتهم:  نامیدم

ناسی مردمم

دارولى (صبوا) ریختند

سم على کاسی: سم در جامم

جابولى: (جلبوا) آوردند

همّ: غصه

لحد بابی آستانه درب

گرابة: اقارب خویشان

گلبوا: منقلب کردند. تبدیل کردند. قلبوا. تحولوا

اشو: أری می بینم

عقارب: عقرب ها

زرع لى: کاشت برای من

شوکة: خار و خاشاک

بدربی: بر سر راهم

دار: ریخت

الملح: نمک

لجروحی: روی زخمهایم

فضّل: ترجیح داد

یعیش: زندگی کند

لکیتهه: (لقیته) دیدمش، یافتم او را


استفهام مکالمه عراقی

کم عمرک=چند سالته

کم کیلو=چند کیلو

کم سعرهه=چند قیمتش

کم کیلومتر=چند کیلومتر

کم طفل=چند بچه

کم ولد=چند پسر

کم بنت=چند دختر

 

 

 

کم سنه صارلک اهنا

چند ساله اینجایی

کم مرات اجیت الکربله

چند دفعه آمدی کربلاء

کم مجموعه عندک

چند مجموعه(گروه)داری

کم طفل چان عندک

چند بچه داشتی


استفهام

🔴وین

🔵کجا

 

🔴مثال:وین ٵقرب فندق؟

🔵مثال:نزدیک ترین هتل کجاست؟

 

🔴شلونک؟

🔵چطوری؟(احوالپرسی)

 

 

🔴شگد

🔵چه مقدار(مسافت)

 

🔴شگد باقی للنجف

🔵چه قدر مانده تا نجف

 

🔴إببیش

🔵چه قیمته

 

🔴إببیش الدجاج

🔵مرغ چه قیمته

 

🔴شنو

🔵چی

 

🔴مثال:شنو شغلَک؟

🔵مثال:شغلت چیه؟

 

🔴شنو اسمک/اسمچ(مخفف:شسمک،شسمچ)

🔵اسمت چیه مذکر/مونث

 

🔴شکو

🔵چه؟

 

🔴شکو ماکو؟

🔵چه خبره؟

 

🔴چم؟

🔵چندتا؟

 

🔴چم ولد عندک؟

🔵چند تا پسر داری؟

 

🔴لیش؟

🔵چرا؟

 

🔴لیش گاعد؟

🔵چرا نشستی؟

 

🔴إنته إمنین؟

🔵اهل کجا هستی؟

 

🔴چم کیلو؟

🔵چند کیلو؟

 

🔴چم سنه عمرک؟

🔵چندسالته؟

 

🔴یعنی شنو؟

🔵یعنی چی؟

 

🔴إنته تعرُف تحچی عربی؟

🔵تو بلدی عربی حرف بزنی؟


مکالمه عراقی در مورد گم کردن همراهان

*  الزوار وصاحبهم الضایع واحمد (داخل مدینه النجف)

احمد:تفضلو زوار أمر خدمه

الزوار: احنا متیهین صاحبنه دا نتصل علیه(دا اندگ علیه،دا نخابره) بس ماجای(ما دا) نحصله جهازه مغلق

احمد: انتظروه احتمال یلگاکم اهنا ( احتمال یجیکم اهنا)

صاحبهم الضایع خابر اصدقائه وگاللهم: ها وین انتو؟ تری انی صعدت بسیارات کربلا وصلت لعمود 260 (وره)بعد السیطره

اصدقائه گالوله: صارلنا ساعه نتصل علیک لیش غالق جهازک...

صاحبهم گال: لا ماغالق جهازی بس شبکه ماکو بهالمنطقه...

خلصوا مکالمتهم ..... 

الزوار گالو ل احمد: اخویه منین نصعد لکربلا بعد مانگدر نکمل مشی

احمد: ماتحصلون سیاره هنا اصعدو بالکیه للکراج الشمالی وبلکی تحصلون سیاره هناک

      __________________________

الکیه.. نوع من انواع السیارات اسمها(kia)

متیهین: ضایعین

صعدت:رکبت

السیطره: نقطه تفتیش


مکالمه عراقی در رستوران

🌺احمد…  علی شکلک جوعان حتى ما اکلت ریوگ الصبح بس جای او جکایر .

احمد : علی چی بهت بگم .  گرسنه ام، حتی صبحونه نخورم. فقط با سیگار کشیدن تا اینجا اومدم.

🌸علی .. تدری الجکارة على الریج تسوة عندی ریوگ باجه.

علی : میدونی سیگار ناشتا برای من به اندازه کله پاچه می ارزه.

🌺احمد .. دروح احجز النه میز بالمطعم ترة اشویه بعد ایصیر ازدحام علیه .

احمد. : پس برو یه میز تو رستوران  برامون رزرو کن . یک کمی دیگه  شلوغ میشه ها

🌸علی .. یاهو منهن تقصد مطعم الجوادین لو مطعم اهلنه .

علی : کدوم یکی  منظورته رستوران جوادین یا رستوران اهلنا

🌺احمد .. انته مو اترید مطعم درجة اولى لو طگ اعطیة..

احمد :  تو مگر یه رستوران درجه یک نمی خواستی یا یه رستوران درب و داغون می خوای

🌸علی .. لا خویة نگعد بمطعم نظیف او راقی او سمعته زینة .

علی: نه داداش تو یه رستوران تمیز و شیک و خوش شهرت می نشینیم

🌺احمد .. خلص امشی المطعم الجوادین ایگولون خوش خدمات بیه او نظیف او بیه طباخین تازة .

باشه پس برویم به رستوران جوادین می گند خدمات خوبی ارائه می ده و تمیزه و آشپزهای جدیدی داره

🌸 علی .. اهم شی بیه جناح خاص للعوائل معزولین عن الوادم.

علی : مهم تر اینکه جای ویژه برای خانواده ها داره تا جدای از مردم باشند.

🌺احمد .. ای چا اشعبالک کلشی او کلاشی بیه حتى طیور للزینة وحوض للسمج .

احمد : آره..! چی فکر کردی . همه چی داره، پرنده های زینتی و حوض ماهی (آکواریوم)  داره

🌸علی .. مشتهی اکل قوزی جای على بالی .. اویلی اشگد ارغبة.

علی :  دوست دارم «قوزی» بخورم . وسوسه اش شدم. آخ جووون که چقدر دوستش دارم.

🌺احمد .. ما ایکضک بس السانک غالی والطلب رخیص .. شترید ابرسم الخدمة .

احمد : هیچ کس حریف زبونت  نمیشه.  تو آن قدر ارزش داری که هر چی لب تر کنی برات فراهم می کنم.

🌸علی .. حمودی انته السیف المجرب العزوبیه الک او لهلک.

علی : حمودی شما امتحان تون پس دادید. مهمان نوازی شایسته شما و خاندان شماست.

🌺احمد .. اکو قوزی واکو سمچ مسکوف واکو کباب او معلاگ .

احمد : قوزی هست ماهی تنوری هست. و کباب جگر .

🌸علی .. وازیدک بعد اکو یابسة واکو تکة واکو دجاج على تمن.

علی  : اضافه کنم که خورشت لوبیا و ششلیک و پلو مرغ هم هست.

🌺احمد .. المقبلات بیه اهوای بابا غنوج وحمص بطحینة او زلاطة او طرشی او شوربة .

احمد : خیلی پیش غذا (اردور)  داره : کشک بادمجان، نخود با آرد نخودچی،سالاد، ترشی و سوپ

🌸علی .. کالولی بیه بوفیه مال فواکه او بیبسی وعصایر بانواعها .

علی : به من گفتند بوفه میوه و پیپسی و انواع آبمیوه

🌺احمد .. راح اوصیلک على ماعون تشریب ما ماکله حتى ابعرس ابوک هههه .

احمد :  میرم سفارش یه ظرف آبگوشت برات بدهم. که تو عروسی بابات هم نخورده باشی. هههه

🌸علی .. حیل هههه خویه غیر اطوحلنی والنوب تحتار بیه ..

علی : ایول .. هههه . آره داداش خوبه منو گرفتار خودت کنی بعدش وا بمونی.

🌺احمد .. جابولک خاشوگة وسجینة للفواکه او شوکة وخلوا یمک باکیت اکلنس .

احمد : برات قاشق و چاقو میوه خوری و چنگال آوردند. کنارت هم یه جعبه دستمال کاغذی گذاشتند.

🌸علی .. ای هذا الحجی المسنع..  امبین انته نازوکی حمودی .

علی : این از اون حرف  خوشکل ها ست.. پیداست که خیلی سوسولی. احمد جون.

🌺احمد .. او من انکمل غدانه ونشرب بیبسی لو سفن لو سودة اخذ علج مر .

احمد : هر وقت غذا مون رو تموم کردیم و پیپسی یا سون آپ یا کوکولا خوردیم . یه کندر بخوریم.

🌺علی .. ای خویة ادری امخلیها ابالی های لا اتوصی حریص .

علی : آره داداش به ذهنم سپردم . اینو به یه آدم مراقب مثل من نگو.

🌺احمد . . المغاسل گدامک وابصفهه التوالیت مخلین الهه تعقیم .

احمد : دستشویی ها روبروته و کنارش توالت ها ست. براش مایع ضد عفونی کننده گذاشتند.

🌸علی .. ای هیه شرقی او غربی او بیها شامبوا وصابون او خاولیات .

علی  ؟ بله شرقی و غربی داره و مایع دستشویی و صابون و حوله داره.

 


مکالمه عراقی در مورد موبایل

🔷احمد .. علی جیبلی ویاک رصید شبکة اثیر ما عندی رصید

احمد :  علی همراه خودت یه شارژ شبکه اثیر ببار. شارژ ندارم.

🔴علی .. انی خطی اسیا سیل خویة مو اثیر ..

علی    من خطم آسیا سل است نه اثیر . داداش

🔷احمد  ماکو عندی رصید لازم اشتری خط اسیا ایکولون بیه خدمة مجانیة .

احمد.    شارژ ندارم. باید یه خط آسیا سل بخرم .  می گند خدمات رایگان داره.

🔴علی .. ای حتى الاثیر هم بیه بس سعر الرصید غالی صار کلش .

علی.   آره ! اثیر هم داره اما قیمت شارژس خیلی بالا رفته.

🔵احمد .. اکو مناطق ما بیها تغطیه ایجوز ما ناصبین بیها ابراج اتصال .

احمد     بعضی مناطق شبکه پوشش نمیده. ممکنه دکل مخابراتی نصب نکرده باشند.

🔴علی .. واذا اکو ازدحام وکثرة مشترکین هم ماکو تغطیة .

علی   و اگر ترافیک و کاربر زیاد بشه باز هم آنتن ضعیفه.

🔵احمد .. جان تلفون الارضی گبل اشمحلاته وسهل کلش،

احمد.   تلفن ثابت قبلا چقدر خوب و ساده  بود

🔴علی .. هسه هم اکو او ربطوه بالخط الضوئی حتى یشترک بالانترنیت ویتصل بالموبایل .

الان هم هست با با کابل فیبر نوری کشیدند . که هم به اینترنت وصل میشه هم موبایل .

🔵احمد .. بس ضریبة علیه اهوای بدائرة البرید .

احمد.   اما هزینه اشتراکش تو اداره پست_ و مخابرات_ برای من خیلی گرونه

🔴علی .. هسه طبت النه التکنلوجیا وزمن السرعة اوووف ضیم او ظلایم .

علی. : امروزه تکنولوژی بر ما وارد شده و عصر سرعته. چه داد و بیدادی !!

🔵احمد .. الارصدة موجودة اکو ایبیعون جملة واکو مفرد .. والاسعار  متقاربه .

احمد : انواع شارژ ها وجود داره. جمله ای و تکی می فروشند. قیمت ها هم به هم نزدیکه.

🔴علی .. اخذ موبایل 📱 ابو الخطین احسلک حتى واحد لخط اسیا والثانی للاثیر .

علی : یه موبایل دو سیم کارته بخر . برات بهتره. یکی برای خط آسیا و دومی برای اثیر